کاریکاتور (نقاشی) دوستان سونیا چت
آذین
عسل
دریا
آرمین (ماجد)
جاسمین
نیما
فریاد
الناز (فیس بوک)همکار
ونوس(فیس بوک) همکار
نسا (فیس بوک)همکار
رها
بهاره
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
سرور جدید Cnr SAMP | 0 | 130 | xman |
اگرپسراااا نبودن!!!!!!! | 1 | 152 | shima2000 |
جملات طنز ! | 0 | 87 | sonya |
بیاین بازی کنیم... | 10 | 353 | darya |
متلک بسیجیا به دخترا: | 0 | 196 | asal |
ghanon (anti boy | 0 | 83 | asal |
aghayon/khanoma | 0 | 99 | asal |
antiiiiiiiii BoY | 0 | 87 | asal |
خـــــــــــــــــــدایا | 0 | 90 | asal |
ضد پســــــــــــــر | 0 | 79 | asal |
anti boy (asal | 0 | 81 | asal |
انواع اسم دختران در ایران ! | 6 | 419 | asal |
ذهن منحرف | 5 | 332 | asal |
بیچاره پسرااااا | 1 | 100 | asal |
Melina | 1 | 138 | asal |
شاعرر | 3 | 136 | sara89 |
کاریکاتور (نقاشی) دوستان سونیا چت | 27 | 1819 | melina |
اس ام اس | 2 | 166 | raha |
کدام پوست زودتر چروک می شود؟ | 2 | 146 | melina |
پدر بزرگ | 1 | 113 | melina |
خیلی باحاله | 2 | 104 | melina |
سوژه خنده سونیا چت | 12 | 486 | melina |
melina | 0 | 107 | melina |
وقتی خرمان از پل میگذرد | 3 | 143 | melina |
کیا ا این موافقند؟؟؟؟ | 5 | 231 | melina |
melina | 0 | 87 | melina |
عکاس بی رحم | 0 | 101 | darya |
اگر ادمین دختر بود .... | 6 | 291 | darya |
کاریکاتور ادمین سونیا چت (توسط عسل) | 4 | 282 | darya |
چند توصیه به دختـــــرا!!! | 1 | 211 | azin |
کاریکاتور (نقاشی) دوستان سونیا چت
ﭘــــﺴـﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﻤﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮐﻢ ﮐﻤﺶ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻬﺖ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻩ !!
.
.
... ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ
ﻋﺸﻘﺖ ﺳﺮ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﺑﺬﺍﺭﻩ !!
.
.
... ﮐـﻼ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﻤﺎ ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ
ﺭﻭ ﭼﺸﯿﺪﯼ !!
.
.. ﮔﻮﺷﺎﺕ ﺩﯾـﮕﻪ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ "ﯼﻣـﻦ ﺗـﻮﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧـﻮﺩﺕ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ" ﻧــﻪ ﭘـﻮﻟـﺖ ﻭ ﻣﺎﺷـﯿـﻨـﺖ ﻭ . . .!!
.
.
... ﮔـﻮﺷﺎﺕ ﺩﯾـﮕـﻪ ﭘـﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻍِ " ﻋﺠﯿﺠﻢ , ﻋﺠﻘﻢ ,
ﻧﻔﺴﻢ"
.
.
...ﭘـﺴﺮ ﺍﯾـﺮﻭﻧﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺎﺷﯽ ﺗـﻔـﺮﯾـﺤـﺖ ﻓــﻘــﻂ ﻗـﻠـﯿـﻮﻥ ﻭ
ﺳـﯿـﮕـﺎﺭﻩ ﺣـﺎﻻ ﻧـﻬـﺎﯾـﺘـﺎ ﺷـﺐ ﺟـﻤـﻌـﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﭘـﯿـﮏ ﻣـﺸﺮﻭﺏ
ﺍﻭﻧـﻢ ﺑـﺎ ﺗـﺮﺱ ﻭ ﻟـّﺮﺯ ﺑـﺰﻧﯽ ...
.
.
ﭘـﺴﺮﺍ ﻫـــــﻢ ﮐـﻢ ﻏـﻢ ﻭ ﻏـﺼـﻪ ﻧـﺪﺍﺭﻥ , ﮐـﻢ ﻣـﺸﮑـﻞ ﻧـﺪﺍﺭﻥ!!
ﻓــﻘــﻂ ﻣــــــــﺮﺩ ﺑـﻮﺩﻧـﺸﻮﻥ ﺑـﻬـﺸﻮﻥ ﺍﺟـﺎﺯﻩ ﻧـﻤـﯿـﺪﻩ ﺯﯾــــﺎﺩ
ﺷـﮑـﺎﯾـﺖِ ﺭﻭﺯﮔـﺎﺭ ﺭﻭ ﮐـﻨـﻦ
یه آقا پسری که قبل از ازدواجش خیلی هم دوست دختر داشت ... بالاخره
عاشق شد و ازدواج کرد..!
بعد خدا بهش یه دختر داد
یه روزبهش گفتم که یادته چجوری اشک دختر ها رو در میاوردی !؟
حالا خودت هم دختر داری ، نظرت چیه..؟؟
تحمل اشکش و داری !؟...
بهم گفت : فقط می تونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو شکستم منو ببخشن..!
هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دخترش و نداره..!!
آقایونِ پدر های آینده ...
به دختر دار شدنتون خوب فک کنید ، زمین گرده ها ..!!
البته شما دخترام فكر كنين ، اين قضيه جنسيت نداره
۱-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!
.
.
۲-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره
.
.
۳-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه
.
.
۴-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه
.
.
۵-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه
.
.
۶-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)!
شب عروسيه،آخر شبه،خيلي سر و صدا هست.مي گن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض كنه هرچي منتظر شدن بر نگشته،در را هم قفل كرده.داماد سراسيمه پشت در راه ميره ،از نگراني و ناراحتي ديوونه مي شه.مامان باباي دختره پشت در داد مي زنند:مريم،دخترم در رو باز كن.مريم جان سالمي؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمياره و با هر مصيبتي شده در رو ميشكنه و ميرن تو. مريم ناز مامان بابا مثل يه عروسك زيبا كف اتاق خوابيده.لباس قشنگ عروسيش با خون يكي شده،ولي رو لباش خنده!همه مات و مبهوت دارن به اين صحنه نگاه مي كنن.كنار دست مريم يه كاغذ هست،يه كاغذي كه با خون يكي شده.باباي مريم مي ره جلو،هنوزم چيزي رو كه مي بينه باور نمي كنه،با دستايي لرزون كاغذ رو بر مي داره،بازش مي كنه و مي خونه: سلام عزيزم.دارم برات نامه مي نويسم.آخرين نامه ي زندگيمو.كاش منو توو لباس عروسي مي ديدي.مگه نه اينكه هميشه آرزوت همين بود!؟ علي جان دارم ميرم.دارم ميرم كه بدوني تا آخرش رو حرفام ايستادم.مي بيني علي بازم تونستم باهات حرف بزنم. ديدي بهت گفتم باز هم با هم حرف مي زنيم.ولي كاش من حرف هاي تو را مي شنيدم.دارم ميرم چون قسم خوردم،تو هم خوردي يادته!؟ گفتم يا تو يا مرگ،تو هم گفتي،يادته!؟علي تو اينجا نيستي،من تو لباس عروسم ولي تو كجايي!؟ داماد قلبم تويي،چرا كنارم نميايي!؟كاش بودي مي ديدي مريمت چطوري داره لباس عروسيشو با خون رگش رنگ مي كنه.كاش بودي و مي ديدي مريمت داره ميره كه بهت ثابت کنه دوستت داشت.حالا كه چشمام دارن سياهي مي رند،حالا كه همه بدنم داره مي لرزه،همه زندگيم مثل يه سريال از جلوي چشمام ميگذره.روزي كه نگاهم تو نگاهت گره خورد،يادته!؟روزي كه دلامون لرزيد،يادته!؟روزاي خوب عاشقيمون،يادته!؟نقشه هاي آيندمون،يادته؟ علي من يادمه،يادمه چطور بزرگترهامون،همونهايي كه همه زندگيشون بوديم پا روي قلب هردومون گذاشتند.يادمه روزي كه بابات از خونه پرتت كرد بيرون كه اگه دوسش داري تنها برو سراغش.يادمه روزي كه بابام خوابوند زير گوشت كه ديگه حق نداري اسمشو بياري.يادته اون روز چقدر گريه كردم،تو اشكامو پاك كردي و گفتي گريه مي كني چشمات قشنگتر مي شه!ميگفتي كه من بخندم.علي حالا بيا ببين چشمام به اندازه كافي قشنگ شده يا بازم گريه كنم.هنوز يادمه بابات فرستادت شهر غريب كه چشمات تو چشماي من نيفته ولي نمي دونست عشق تو،تو قلب منه نه تو چشمام.روزي كه بابام ما رو از شهر و ديار آواره كرد چون من دل به عشقي داده بودم كه دستاش خالي بود كه واسه آينده ام پول نداشت ولي نمي دونست آرزوهاي من تو نگاه تو بود نه توو دستات.دارم به قولم عمل مي كنم.هنوز م رو حرفم هستم يا تو يا مرگ.پامو از اين اتاق بزارم بيرون ديگه مال تو نيستم ديگه تو رو ندارم.نمي تونم ببينم به جاي دست هاي گرم تو،دستاي يخ زده ي غريبه اي تو دستام باشه.همين جا تمومش مي كنم.واسه مردن ديگه از بابام اجازه نمي خوام.واي علي كاش بودي مي ديدي رنگ قرمز خون با رنگ سفيد لباس عروس چقدر بهم ميان!عزيزم ديگه ناي نوشتن ندارم.دلم برات خيلي تنگ شده.مي خوام ببينمت.دستم مي لرزه.طرح چشمات پيشه رومه.دستمو بگير.منم باهات ميام . . . پدر مريم نامه تو دستشه،كمرش شكست،بالاي سر جنازه ي دختر قشنگش ايستاده و گريه مي كنه.سرشو برگردوند كه به جمعيت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاكي تو سرش شده كه توي چهارچوب در يه قامت آشنا مي بينه.آره پدر علي بود،اونم يه نامه تو دستشه،چشماش قرمزه،صورتش با اشك يكي شده بود.نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد،نگاهي كه خيلي حرفا توش بود.هر دو سكوت كردند و به هم نگاه كردند،سكوتي كه فرياد دردهاشون بود.پدر علي هم اومده بود نامه ي پسرشو برسونه بدست مريم،اومده بود كه بگه:پسرش به قولش عمل كرده ولي دير رسيده بود.حالا همه چيز تمام شده بود و كتاب عشق علي و مريم بسته شده.حالا ديگه دو تا قلب نادم و پشيمون دو پدر مونده و اشكاي سرد دو مادر و يه دل داغ ديده از يه داماد نگون بخت!مابقي هرچي مونده گذره زمانه و آينده و باز هم اشتباهاتي كه فرصتي واسه جبران پيدا نمي كنند . . .
يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد
يه پسرخوب کمتربا اين جمله مواجه ميشود''مشتري گرامي دسترسي شمابه اين سايت مقدورنمي باشد''
يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره
يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش
یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون
يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته
يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه
يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده
يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:''ساعت چند'' ''کي مياي'' ''کجا'' ''دير نکني يا
يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه
يه پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان
عابر را نميکند
يه پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد
يه پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد
يه پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد
يه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند
يه پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان
آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود
يه پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند
يه پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود
يه پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند
يه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند
يه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد
يه پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند
يه پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه
جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد
يه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و
آرش و ... بگويند
يه پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد
يه پسر خوب سر سفره دست به چيزي نمي زند تا همه سيرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا
خوردن مي نمايد
يه پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد
يه پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند
يه پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد
يه پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج
لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند
يه پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد
يه پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد
يه پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند
يه پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد
یه پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد
و کتبي پدر محترم استعمال ميکند
يه پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه
رسمي
يه پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي
همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد
يه پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا
که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند
##آدما شاید پسر باشن اما پسرا هیچوقت آدم نمیشن##
تعداد صفحات : 2